آواز و آگاهی
ساز خود را بشناس
…………………..
از زمانی که به خاطر میآورم آواز خواندن احساس عمیقی درمن ایجاد میکرد و بازتاب این احساس، لذتی بود که تمامی لحظههای مرا درآغوش میگرفت ولی به محض اینکه از این دنیای شخصی به بیرون نگاهی میانداختم تا عکسالعمل شنوندههای اطرافم را جویا شوم درکمال تعجب شاهد نوعی سردی بودم و در بعضی اوقات حتی با تمسخر آنها مواجه میشدم. از همان نوجوانی که به این بیماری علاجناپذیر آواز خواندن مبتلا شدم همواره سرزنشهای مادرم را بهیاد میآورم که خود صدای خوبی داشت و میگفت: «بنشین و پیانوات را بزن، تو خواننده نیستی، خوانندگی ذاتی است، کار تو نیست!» حتی درکودکی برای اینکه مجوز دوچرخهسواری را دریافت کنم گاهی اوقات خواندن آهنگی را به من پیشنهاد میکرد که اگر میتوانستم آن را درست بخوانم مجوز را صادر میکرد و البته من هم بدون استثناء در تمامی آزمونها شکست میخوردم. در هر حال این عطش دوستداشتنی به مرور همهی زندگی مرا در برگرفت به طوریکه درسنین بالاترکه در رشتهی مهندسی برق دانشجو بودم آن قدر درگیر آواز خواندن و تنظیم موسیقی pop، با کیبردم میشدم که به دفعات دانشگاه نمیرفتم و ترمها را یکی بعد از دیگری مشروط میشدم و این ماجرا بالاخره باعث شد تا در نهایت تحصیل را در رشته مهندسی رها و به دنبال آرزوهای دستنیافتنی به خارج از کشور سفر کنم تا مثلاً با صدایی نخراشیده به خوانندهای بزرگ تبدیل شوم! بیخبر از آنکه هیچ کسی با آواز خواندن در یک آلبوم pop تبدیل به خوانندهای واقعی نمیشود و تحقق این رشد نوعی کیمیاگری است که اگر از علم این رشته آگاهی نداشته باشی سالها تمرین و تلاش هم ذرهای در متحول شدن آوازت موثر نخواهد بود مگر استعدادی ذاتی داشته باشی که من بیچاره به هیچ وجه نداشتم! تا اینکه بعد از سالها دربهدری و برگشت به ایران و پرسه زدن در کلاسها و دانشگاه و در جا زدن و چرخش حول اشتباهات خودم بالاخره با این علم روبهرو شدم. زمانی که برای اولین بار با «راجرلاو» و متدهای بینظیرش آشنا شدم اشک شوق از چشمانم سرازیر شد؛ انگار به تمامی سوالات و ابهاماتی که از کلاس هیچ استادی دریافت نکرده بودم پاسخ داده شد و توصیههای نادرست اساتید مثل پانتومیم جلوی رویم رژه میرفت ولی پر واضح است که بین فهم یک تئوری و درک و تجربهی آن در اجرا، فرسنگها فاصله بود. پس از آن حدود شش سال بر روی متد «راجرلاو» متمرکز بودم و تدریس میکردم. در واقع کتاب پرمحتوای صدای خود را آزاد سازید، مرجع آموزشهای من محسوب میشد ولی حیرتزده میشدم که درعمل حتی یک نفر هم از عمق مفاهیم این کتاب سر در نمیآورد مگرآن که برای آنها تفسیر میکردم و مثالهای ملموستری را که با اصول و مبانی متد «راجرلاو» گره میخورد برای درک و تجربهی سریعتر از خود ارائه میدادم. رفتهرفته متوجه شدم کتاب «راجرلاو» از لحاظ مفهوم بسیار غنی ولی از لحاظ راهکار بسیار کلیگویی کرده است و درحالی که نیاز برای حل این معما تمامی درونم را به چالش کشیده بود استاد بزرگ «برت منینگ» با شیوههای بسیار مدرن و جذابش از راه رسید و به تمامی ابهاماتی که برایم پیش آمده بود پاسخ داد.
در سری کتابهای آواز و آگاهی با زبان ساده، تلاش میشود برای هنرجویانی که قصد دارند با گویش زبان فارسی آواز خود را متحول سازند، راهکارهایی ارائه شود که با استانداردهای امروز دنیا منطبق است این تکنیکها همان روشی است که ما درخلوت خود انجام میدهیم و روز به روز آوازمان را مطمئنتر میسازیم.