صداسازی نوین
صداسازی وابسته به سبک نیست
صداسازی وابسته به سبک نیست
…………………………………..
درطول این سالها با افراد بسیاری برخورد داشته ام که خط قرمزی را میان خوانندگان سبک های مختلف موسیقی ترسیم کرده اند و معتقدند یک تضاد ساختاری، آوازآنهارا به دلیل متمایز بودن استایل و ژانر کاریشان جدا کرده است.متاسفانه این بینش سطحی حتی در بین موزیسین ها نیز متداول شده که صداسازی را وابسته به سبک موسیقی خواننده ها می دانند . مثلاهنرجویی که می خواهد آواز سنتی بخواند نخستین پرسشی که مطرح می کند،این است که “شما چه سبک صداسازی ای را ارائه میدهید؟ راستش من ایرانی میخواهم بخوانم…” این دوستان بر این باورند که کسی که آواز ایرانی میخواند در مقایسه با کسی که خواننده ی کلاسیک است ، باید از لحاظ صداسازی به روشهای متفاوتی آموزش ببینند در حالیکه معنای صداسازی نوین که منطبق بر جدیدترین روشهای علمی تایید شده است عمیق تر از این ماجراست.
در گذشته متدهای صداسازی برخاسته از تکنیکهای آواز کلاسیک بود ولی رفته رفته با رشد و تحول سبکهای مختلف موسیقی صداسازی کلاسیک نتوانست پاسخگوی نیازهای چشمگیر در زمینه ی آواز باشد. در همین راستا، متد بلتینگ در مقابل متدهای قدیمی تر مطرح شد و با تحقیقات پزشکی عظیمی که توسط بسیاری از کارشناسان این رشته صورت گرفت نقطه ضعفها ی بسیاری را از تکنیکهای صداسازی کلاسیک آشکار ساخت والبته بخشهای مثبت سیستم گذشته را نیز در خود جای داد.
در حین آواز خواندن دو عملکرد اساسی و در عین حال از لحاظ ساختار کاملا متفاوت ولی در راستای هم و به موازات یکدیگر شکل میگیرند.وقتی هنرجو میخواهد تمی را به آواز بخواند، در یک زمان باید از امکانات صوتی بدنش به بهترین نحو ممکن برای خلق یک صدا ی خوب استفاده کند و هم زمان باید از لحاظ ذهنی شعور و بینشی را که نسبت به موسیقی و سبک مربوطه در خود پخته و جمع آوری کرده است ارائه دهد.صداسازی ارتباط مستقیم با عملکرد اولی پیدا میکند نه عملکرد دوم !! بنابر این صداسازی به مفهوم کلی یعنی علمی که آگاهی شما را نسبت به بدنتان بعنوان یک ساز نشانه میگیرد.به زبان ساده تر، به این مساله اشاره د ارد که چطور بتوانیم از امکانات صوتی بدنمان بطور صحیح و طبیعی استفاده کنیم و چطور این امکانات میتوانند همزمان با توسعه ی آگاهیمان گسترش یابند.
صداسازی یعنی چطور با ساز شگفت انگیزی که در اختیار داریم رفتار کنیم و چطور میتوانیم توانایی اجرایمان را بالا ببریم. همانطور که یک نوازنده پیانو برای بالا بردن توانایی اجرایش تلاش می کند تا استفاده از وزن دستانش را بعنوان یک مهارت برای جلوگیری از هرگونه تنش و انقباضی از روی انگشتانش کشف کند؛ یک خواننده نیز باید به همین منوال در جهت ارتقاء کنترل و رهایی صدای خود گام بردارد. تنها یک تفاوت عمیق بین نوازندگی و خوانندگی وجود دارد. سازی مثل پیانواز قبل برای تولید یک صدای مناسب و دقیق و خوش لحن و رنگ طراحی شده است ونیازی به طراحی دوباره ی شما ندارد در حالیکه در آواز، شما باید هم زمان با یادگیری تکنیکهای وابسته به ژانر موسیقی مورد نظرتان ، سازدرونی تان را برای تولید با کیفیت ترین صدای ممکن طراحی کنید. که این داستان موجب شده تا آواز در هاله ای از ابهامات پیچیده فرد برود و به همین دلیل در ایران شاهد حضورافراد معدودی هستیم که می توانند صدایی جادویی خلق کنند و آنهایی هم که دارای این توانایی هستند اغلب بصورت ذاتی بوده و نه اکتسابی . در حالی که آموزش تکنیک های صدا مرتبط با علمی کاملاً تخصصی ونوین است که متاسفانه در کشور ما هیچگونه توجهی به آن نشده است و اگر هم گفتمانی در این زمینه وجود داشته باشد سالهاست که از لحاظ علمی مردود شده و اساتید ما از منسوخ بودن آن بی خبرند ولی با این وجود مباحث بسیاری از این قبیل را سینه به سینه در آموزشهای خود مطرح میکنند که این امرموجب می شود هنرجویی که ذاتاً نمی تواند صدای خوبی تولید کند سالهای سال با مشکلاتی که ریشه در عکس العملهای نادرست بدنش دارد در جا بزند و نهایتاً با کوله باری از غم و اندوه با اعتماد به نفسی بر باد رفته به او القاء شود که هرگز استعداد این رشته را ندارد!