رزونانس صدا
تشدید
کیمیاگری در آواز
…………………………………..
عوامل بسیار ظریفی باید رعایت شوند تا بتوانیم به تمامی محدوده های صوتی ای که وجود دارد دسترسی پیدا کنیم در این حالت میتوان در کمال آرامش به بالاترین رزونانسها دست پیدا کرد. در واقع چیزی که صداسازی به حساب می آید ارائه این تکنیک هاست و بحثی غیر از این نیست؛ یعنی بیاموزیم که چطور میتوانیم بدون اینکه خم و راست شویم و با چهره ای سیاه و کبود رگهای گردنمان بیرون زده باشد در اجرایمان به تمامی وسعت صوتی لازم با هر رنگ دلخواه مان دست پیدا کنیم
اغلب هنرجویان آوازی که در گوشه و کنار دیده ام رفتار مشابهی را از خود بروز میدهند . صدایشان درمنطقه ی بم به گوش نمی رسد و بسیار ضعیف و هواداراست و همین که به سمت نت های بالاتر گام بر می دارند لحظه به لحظه به بلندی صدایشان می افزایند و در مرحله ای آواز تبدیل به دعوا وعربده کشی می شود و جالب تر اینکه هر شخصی تلاش می کند تا بلندتر داد بزند وصدای نخراشیده اش را به رخ بکشد. این رفتار غیر اصولی بزرگترین لطمه ها را به تارهای صوتی می زند وشبیه کسی می ماند که با پیکانش بخواهد با دنده ی یک، صد کیلومتر بر ساعت رانندگی کند مسلما هر راننده ای می داند که باید با بالارفتن سرعت ، دنده را عوض کرد.
حالا در آواز چطور باید دنده را عوض کرد؟!
وقتی به سوی نت های بالا می روید چه اتفاقی برایتان می افتد؟ دچار تنش و انقباض می شوید؟ گلویتان بسته می شود یا احساس می کنید باید داد بزنید تا صدایتان در بیاد؟ اگر هم داد نزنید ، صدایتان با تغییر ماهیتی نا امید کننده یک باره از رنگ طبیعی گفتارتان دور می شود و به یک صدای نازک و ضعیف و پر از هوایی که از لحاظ رنگ و رزونانس به شدت افت کرده است، تبدیل می شود؟
دقیقا چیزی که باید بدانیم مثل یه کمیاگریست. باید بدون هیچ انقباض و فشاری همان صدای نازکی که مانند یک جزیره ی متروکه از رنگ صدای گفتارمان دور است و همیشه ازآن فرار می کنیم را با یک سری رنگهای دیگر آمیخته و ترکیب کنیم تا تبدیل به یک صدای گرم و جذاب شود. در متدهای نوین این صدارا صدای میکس مینامند .صدای میکس هیچ ارتباطی با داد زدن و پرتاب کردن هوا و فشار به تارها و حنجره ندارد بلکه هر یک از این موارد باعث میشود که هرگز به این صدا دست پیدا نکنیم در متدی مانند سینگینگ ساکسز( singing success) اولین چیزی که توصیه میشود آرامش است و به هیچ وجه اجازه ندارید برای رسیدن به صدایی با کیفیت مطلوب تنش های همیشگی را تکرار کنید بلکه می بایست فشار را از روی ماهیچه ها ,گلو وحنجره بردارید و اجازه دهید تا تارها در مسیرملودی بالارونده یا پابین رونده ای که برایشان در نظرگرفته اید با آسودگی حرکت کنند و از هرگونه انقباض در امان بمانند تنها چیزی که باید رعایت شود جلوگیری از باز شدن تارها یا همان وضعیت فالستو است ولی در مراحل اولیه صدای شمارا از رنگ ایده آلتان که رنگ تیره و شدیدی مانند صدای سینه یا همان گفتارتان است دور کرده و صدای نازک و لطیفی را جایگزین صدای پرفشار قدیمی میکند. این صدا که در مراحل اولیه کیفیت چندان خوبی ندارد رفته رفته در روندی کمیاگرانه تبدیل به صدایی میشود که هرگز حتی تصورش را هم نمی کردید. یکی از این تکنیکها ایجاد وضعیت ng است که ماهیت این بازی را بطور کلی عوض میکند .ناحیه ای در پشت حفره ی دهان و بینی وجود دارد که فارینکس نام دارد و صدا در برخورد با آن بصورت خیره کننده ای تشدید میشود بدون اینکه کوچکترین فشاری بر روی ماهیچه ها و تارها وجود داشته باشد .برت منینگ این عمل را به انداختن توپ بستکتبال در پرش سه گام تشبیه میکند زمانیکه بازیکن سه گام را بر میدارد و توپ را به سمت حلقه پرتاب میکنددر واقع مانند خواننده ای است که آن صدای سبک و ظریف را به سمت فارینکس میفرستد و بدون کوچکترین تنشی شاهد تشدید و بزرگ شدن صدا و انعکاس آن در جلوی صورتش میشود یعنی گل! (این صدا را ماسک می نامند.)
البته نباید فراموش کرد کسب این مهارت روندی تدریجی و البته لذت بخش است برت منینگ در این باره مثالی دوست داشتنی میزند.صدا شبیه گلی است که میبایست در معرض نور خورشید قرار گیرد تا گلبرگهایش از یکدیگر باز شوند هرگز نمیتوانید با زور و فشار گلی را وادار به شکوفه زدن کنید اگر این کاررا بکنید تنها یک اتفاق می افتد گل میمیرد .صدایمان هم برای شکوفایی نیازمند رسیدن به لحظه ای مناسب است که البته زمان و تمرینهای سیستماتیک بتدریج آنرا رقم میزند.